2 - افسردگی ، اعتیاد و پرخاشگری (مثلث روان نژندی)

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم


به تالار روانشناسی تبسم خوش آمدید.ما می خواهیم لبخند را به شماهدیه کنیم
ارسال پاسخ
تعداد بازدید 33
نویسنده پیام
admintabassom آفلاین


ارسال‌ها : 211
عضویت: 9 /9 /1391
تشکرها : 3
تشکر شده : 5
2 - افسردگی ، اعتیاد و پرخاشگری (مثلث روان نژندی)
افسردگی ، اعتیاد و پرخاشگری (مثلث روان نژندی)


مثلث روان‌نژندي متشكل(1)
فرانكل، افسردگى، اعتياد و پرخاشگرى را مثلث روان نژندى مى نامد. او به پژوهشى اشاره مى كند كه ربطى وثيق ميان بى معنايى (آنگونه كه با آزمون هاى «هدف زندگى» معين مى شود) و رفتارهايى چون بزهكارى و مصرف موادمخدر نشان مى دهد. او هشدار مى دهد كه خشونت و مصرف موادمخدر و ديگر رفتارهاى منفى كه در تلويزيون، سينما و حتى موسيقى غرب به نمايش درمى آيد، تشنگان معنا را متقاعد مى كند كه زندگى آنها فقط با تقليد آدمك وار از قهرمانهايشان بهبود مى يابد. به گفته او حتى ورزش نيز پرخاشگرى را ترويج مى كند.
درباره جنبه نخست، يعنى افسردگى، بايد گفت كه اين وضعيت (يعنى افسردگى) اغلب به خودكشى منجر مى شود. ريشه اين پديده ، سرخوردگى و ناكامى وجودى است. در بيشتر آمارهاى به دست آمده، علت خودكشى «بى معنايى زندگى» ذكر شده است.
پژوهش هايى كه در مورد علل رواج اعتياد به موادمخدر (از قبيل مارى جوانا) انجام شده نشان از اين امر دارد كه مصرف زياد موادمخدر با جست وجوى تجربه معنادار و كاهش فعاليت هدف دار بستگى دارد. بر طبق اين پژوهش ها، دغدغه معناى زندگى نزد مصرف كنندگان مارى جوانا به مراتب شديدتر از ديگران است.
در مورد پرخاشگرى مدتهاى دراز است كه پژوهش ها براساس برداشت مكانيسمى از آن بوده است. اين رهيافت همچنان براساس نظريه كهنه و منسوخ انگيزش است كه انسان را موجودى در نظر مى گيرد كه جهان را در نهايت به سطح ابزارى صرف در خدمت كاهش تنش هاى ايجاد شده توسط محرك هاى پرخاشگرانه يا ليبيدى در نظر مى گيرد به هر روى، برخلاف اين مفهوم مبتنى بر نظام بسته، انسان در واقع موجودى است كه در پى معنايى است كه تحقق بخشد و انسان هاى ديگرى كه با آنان مواجه شود و يقيناً اين همنوعان و شريكان برايش معنايى فراتر از صرف وسيله اى براى ارضاى (محرك(2)) و غرايز جنسى و پرخاشگرانه دارند.
پس، روان درمانى، به طور كلى چگونه مى خواهد با اين مثلث روان نژندى روبرو شود؛ چگونه مى تواند معضل افسردگى، اعتياد و پرخاشگرى كه بشر را زمينگير كرده است حل كند؟
به گمان فرانكل، روان درمانى نوع بشر مستلزم انسانى كردن روان درمانى است. او براين باور است كه اگردردهاى اين دوران فائق آمدنى باشند، بايد آنها را به درستى درك كرد، يعنى آنها را به عنوان معلول ناكامى وجودى ديد و اگر قرار است سرخوردگى ها و ناكامى هاى انسان درك شود بايد انگيزش هاى او را فهميد و به ويژه انسانى ترين انگيزش انسان كه جست وجوى معنا است.(3)




============
پاورقی و منابع:
1 = mass neurotic triad
2 = impulse
3 = فريامنش، مسعود.(9 آبان 1385). تاملاتي در باره نظريه لوگوتراپي: پيروزي بر برهوت بي معنايي.روزنامه ايران شماره 3485

امضای کاربر :



دوشنبه 02 بهمن 1391 - 17:22
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group