3 - معنا در رنج

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم


به تالار روانشناسی تبسم خوش آمدید.ما می خواهیم لبخند را به شماهدیه کنیم
ارسال پاسخ
تعداد بازدید 11
نویسنده پیام
admintabassom آفلاین


ارسال‌ها : 211
عضویت: 9 /9 /1391
تشکرها : 3
تشکر شده : 5
3 - معنا در رنج
معنا در رنج



سرنوشت انسان داراي يك معناي دو بعدي است :



1 - درجائي ممكن است تغيير داده شود و شكل يابد.

2 - در جائي لازم است كه تحمل شود .

ارزشهاي نگره اي (نگرش فرد به ارزشها) در شرايط محيطي غير قابل تغيير مانند
بيماريهاي علاج ناپذير و زنداني شدن در بازداشتگاههاي نظامي براي ايستادگي
كردن ضروري است .

از طريق ارزشهاي نگره اي حتي جنبه هاي حزن انگيز وجود انسان - مثلث حزن انگيز درد ، گناه و مرگ – مي‌توانند به چيزي مثبت تبديل شوند .

ارزشهاي نگره اي موقعي وارد ميدان مي شوند كه نتوان در سرنوشت تغييري
ايجاد كرد. موقعيت هاي گريز ناپذير منفي به انسانها فرصتي مي دهند تا به
بالاترين ارزشهاي خود حقيقت ببخشند و به عميق ترين معناي زندگي كه معناي
رنج بردن است ، برسند . (فرانكل ،1963).

مردم مي توانند انتخاب كنند كه چگونه به رنجها پاسخ دهند. براي مثال معناي
زندگي مي تواند تا آخرين لحظات حيات يك بيمار علاج ناپذير باقي بماند .

فرانكل از قول گدي(1) مي گويد:



" هيچ مخمصه اي وجود ندارد كه ما يا با عمل كردن و يا با تحمل كردن نتوانيم به آن شرافت ببخشيم"

(فرانكل ، 1955).


بعضي مردم ميتوانند رنج ها را تحمل كنند و به اين وسيله توانمندتر و قوي تر
مي شوند . اگر چه كه مردم ممكن است قرباني سرنوشت شوند ، ولي در عين حال
مي توانند اراده ي دروني خود را تقويت كنند تا موقعيت سخت را به سطحي از
كمالات انساني تبديل كنند.



(2- ‌نلسون،2001)


انسان وقتي با وضعي اجتناب ناپذير مواجه مي گردد، و يا با سرنوشتي تغيير
ناپذير روبروست، مانند بيماري درمان پذيري و يا مبتلا به بعضي از انواع
سرطان ، اين فرصت را يافته است كه به عاليترين ارزشها و به ژرفترين معناي
زندگي يعني رنج كشيدن دست يابد.



درد و رنج
بهترين جلوگاه ارزش وجودي انسان است. و آنچه كه اهميت بسيار دارد ، شيوه و
نگرش فرد نسبت به رنج است و شيوه اي كه اين رنج را به دوش مي كشد. يكي از
اصول اساسي لوگوتراپي (معنادرمانی) اين است كه توجه انسان ها را به اين
مساله جلب مي كند، كه انگيزه اصلي و هدف زندگي، گريز از درد و لذت بردن
نيست، بلكه معني جويي زندگي است كه به زندگي مفهوم واقعي مي بخشد
.




به همين دليل انسانها درد و رنجي را كه معني و هدفي دارد با ميل تحمل مي
كنند. البته بديهي است كه نيازي به يادآوري نيست كه رنج معنايي نخواهد داشت
اگر ضرورتي نداشته باشد. مثلا بيمار حق ندارد سرطاني را كه با يك جراحي
بهبود مي يابد چون «صليب خويش به دوش بكشد» و رنجش را تحمل كند. زيرا اين
يك «خودآزاري» بيمار گونه است تا يك تحمل قهرمانانه.

روان درماني سنتي، ترميم و تجديد قواي بيمار را براي كار و لذت بردن از زندگي به عنوان سرلوحه اقدامات خويش قرار داده است . اما
لوگوتراپي(معنادرمانی) علاوه بر اين هدف، سعي بر آن دارد كه بيمار را كمك
كند تا با درك معناي رنجي كه مي كشد، در تحمل آن استوارتر باشد


.(3 - فرانكل ، 1384)







========








منابع و پاورقی:

1 - Goethe

2- Nelson-Jones.Richard.(2001).Theory and Practice of counselling & Therapy.London and New York:Continuum

3– فرانكل، ويكتور اميل، ترجمه نهضت صالحيان و مهين ميلاني( 1384). ‌ ‌انسان در جستجوي معنا. تهران: انتشارات درسا

امضای کاربر :



شنبه 30 دی 1391 - 15:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group