1 - مقدمه ای بر رنج آدمی

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم


به تالار روانشناسی تبسم خوش آمدید.ما می خواهیم لبخند را به شماهدیه کنیم
ارسال پاسخ
تعداد بازدید 10
نویسنده پیام
admintabassom آفلاین


ارسال‌ها : 211
عضویت: 9 /9 /1391
تشکرها : 3
تشکر شده : 5
1 - مقدمه ای بر رنج آدمی
مقدمه ای بر رنج آدمی


رنج :




معنای رنج در زمینه زیست شناختی در هشدار دهنده بودن آن نهفته است و درد
معنوی و روحانی نگهبان و مراقبی پر معناست. درد در قلمروی روانی – روحانی
نیز کارکردی مشابه دارد.
رنج های معنوی ، آدمی را از دل مردگی حفظ می کند و او را از جمود نعش گونه روانی(1) به دور می دارد. تا وقتی که رنج می بریم از نظر روانی زنده هستیم. در واقع ما با رنج بالغ می شویم و رشد می

کنیم.(2- فرانكل، 1366)



مولانا در بسیاری موارد رنج و غم و بیماری را در کنار هم قرار داده است و
مراد ، حالتهای ناخوشایند روانی و جسمی می باشد که به توسط آنها شرایط خوش
دلی حاصل می شود.






رنج گنج آمد که رحمت ها دروست *** مغز تازه شد چو بخراشید پوست *** 2 : 2261





رنج همانند خانه پرگنجی هست که رحمت های فراوانی در آن نهفته است. چنانچه
مثلا وقتی روی پوستِ(بادام گردو یا پسته) تَرَک بر دارد نشانَ اینست که
مغزِ آن لطیف و تازه است.





ای خجسته رنج و بیمــــــاری و تب *** ای مبارک درد و بیــــداری شب *** 2 : 2256







رنج و غــــم را حق پی آن آفریـــد *** تا بدین ضد خوش دلی آید پدید *** 1 : 1130





خدواند از آن رو رنج و اندوه را خلق کرد تا به وسیله این ضدّ، شادی و شادمانی به ظهور برسد و درک شود.

مولانا همواره بر زایندگی درد تاکید دارد و آن بهتر از بی دردی می داند


.
او در بیان این مطلب تصاویری زنده و موثر بر می گزیند. همان طور که طفل با
درد از مادر زاده می شود. تولدِ طفل حقیقت نیز در آدمی منوط به درد است.
اما هر دردی باید به اندازه طاقت و سعه وجودی آدمی باشد؛ زیرا همان گونه که
بی دردی تباهی انگیز است، دردِ فزون از تاب و توان نیز نه تنها زایندگی
نمی آورد، بلکه آدمی را پژمرده و زنده به گور می کند. اینجاست که انسان از
عمق وجود می گوید: وَلا تُحَمِّنا ما لا طاقَهَ لَنا بِهِ (3 - زمانی، 1384)

خاستگاه درد و رنج




مى‏توان گفت كه در اين باب كه علة‏العلل (4) و يگانه خاستگاه همه درد و
رنج‏هاى بشر چيست، هشت رأى مختلف وجود دارد. از اين هشت رأى، چهار رأى در
دوران سنت و در دل سنت‏هاى دينى بزرگ شرق و غرب پديد آمده و پرورده
شده‏اند، اگرچه هنوز هم طرفداران ومدافعان جدى‏اى دارند، وچهار رأى ديگر
دردوران تجدّد و ازدل ‏رويكردهاى انسان‏گرایانه متأخر سر بر آورده‏اند ( 5
- ملكيان،1384)
علل درد و رنج:



1. گناه

2. جدايى از امر قدسى

3. تعلق خاطر

4. ناهماهنگى با قانون و نظم طبيعت

5. نابسامانى ذهنى ـ روانى

6. محروميت از حقوق بشر

7. محروميت از منابع طبيعى

8. اينجايى و اكنونى نزيستن









===========









منابع و پاورقی:



1 - Ligor Moris


2 - فرانكل، ويكتور اميل، ترجمه فرخ سيف بهزاد(1366).پزشك و روح. تهران: نشر ويس




3 - زمانی، کریم(1384). میناگر عشق: شرح موضوعی مثنوی معنوی. تهران:نشر نی




4 - مراد از «علت»، در اينجا، علت فاعلى است، نه علت غايى؛ يعنى سخن بر سر
اين است كه چه عامل/عواملى موجب پيدايش درد و رنج شده است/اند، نه بر سر
اينكه وجود درد و رنج در زندگى بشر چه غايت/غاياتى را برآورده مى‏كند يا،
به عبارت ديگر، وجود درد و رنج وسيله حصول چه هدف/اهدافى است




5- ملكيان، مصطفي.(1384). درد از كجا؟ رنج از كجا؟:سخني در باب خاستگاه درد و رنج بشري. فصلنامه هفت آسمان، شماره 24.


امضای کاربر :



شنبه 30 دی 1391 - 15:53
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group